کد مطلب:320442 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

شروع رابطه علنی بهائیان و اسرائیل غاصب
رابطه علنی و رسمی بهائیان و اسرائیل غاصب به بعد از جنگ جهانی اول بر می گردد و افرادی مانند كه عباس افندی، در جنگ جهانی اول، در عكا به جاسوسی برای انگلیس پرداختند مأموران دولت انگلستان در خاك عثمانی به افرادی جاسوس و هماهنگ با نقشه های آنان- مبنی بر تحقق زمینه ی نفوذ و و احیاناً ایجاد - آشوب بسیار نیاز داشتند. شوقی افندی میگوید:

كلنل سرآرنولد باروز كمبل (Kemble colonel sir Arnold barrows) كه در آن اوان، سمت جنرال قونسولی دولت انگلستان را در بغداد حائز بود - چون علوّ مقامات حضرت بهاء الله را احساس نمود، شرحی دوستانه به ساحت انور، تقدیم و به طوری كه هیكل اطهر، بنفسه الاقدس شهادت داده، قبول حمایت و تبعیت دولت متبوعه خویش را به محضر مبارك پیشنهاد نمود، و در تشرّف حضوری نیز متعهد گردید كه هرگاه وجود اقدس، مایل به ارسال پیامی به "ملكه ویكتوریا" باشند، در مخابره ی آن، به دربار انگلستان اقدام نماید. حتی معروض داشت حاضر است ترتیباتی فراهم سازد كه محل استقرار وجه اقدم، به هندوستان یا هر نقطه ی دیگر - كه مورد نظر مبارك باشد - تبدیل یابد.... [1] .

اواخر جنگ جهانی اول - در شرایطی كه عثمانی ها درگیر جنگ با انگلیس بودند - "آرتور جیمز بالفور" در صفر 1336ق (نوامبر 1917م)، اعلامیه مشهور خود، درباره ی تشكیل "وطن ملی یهود" در فلسطین را صادر كرد. جمال پاشا (فرمانده كل قوای عثمانی)، برای اعدام عبدالبهاء و نابودی مراكز بهایی در عكا و حیفا، تصمیم قطعی گرفته بود. منشأ این تصمیم، روابط پنهانی عبدالبهاء با انگلستان بود كه این مطلب را شوقی افندی با صراحت بیان میكند:

جمال پاشا (فرمانده كل قوای عثمانی)، تصمیم گرفت عباس افندی را به جرم جاسوسی اعدام كند. [2] ولی دولت انگلستان به حمایت جدی عباس افندی برخاست و وزارت امور خارجه وقت، جناب لرد بالفور دستور تلگرافی به جنرال آلنبّی در فلسطین صادر و تأكید نمود كه جمیع قوا در حفظ و صیانت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بكوشند. [3] .

پس از آن خدمات و جاسوسی ها، عبدالبهاء از سوی ژنرال آلّنبی (فاتح انگلیسی قدس، در جنگ اول جهانی) به لقب "سِر" (Sir) مفتخر شد و مدال قهرمانی "نایت هود" (Knighthood) را دریافت كرد. [4] عباس افندی هم به شكرانه ی این حمایت در تاریخ 17 دسامبر 1918م دست به دعا برداشته و با چاپلوسی تمام، گفت:

اللهم ان سرادق العدل قد ضربت اطنابها علی هذه الارض المقدسه... و نشكرك و نحمدك... اللهم ایّد الامبراطور الاعظم جورج الخامس عامل انكلیزا بتوفیقاتك الرحمانیه و ادم ظلها الظلیل علی هذا الاقلیم الجلیل...؛

بارالها! سراپرده ی عدالت، در این سرزمین برپا شده است... و تو را شكر و سپاس می گوییم... پروردگارا! امپراطور بزرگ، ژرژ پنجم، پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانیات مؤید بدار و سایه بلندپایه او را بر این اقلیم جلیل [فلسطین]، پایدار ساز. [5] .

عبدالبهاء در برنامه ها و لوحهای دیگر، از تسلط انگلستان بر خاك فلسطین ستایش كرده بود. لرد بالفور به ژنرال آلنبی تأكید كرد با تمام قوا در حفظ و صیانت عبدالبهاء و عائله و دوستان او بكوشد. [6] تمام این حمایتها به این سبب بود كه بهائیان مهره ی خوبی برای كمك به یهودیان در استقرار آنها در فلسطین بودند و می توانستند با هم همكاری نزدیكی داشته باشند.

با مرگ عباس افندی و دفن وی در حیفای اسرائیل (1340 ق)، این شهر نزد بهائیان مقدس شده و مركز تجمع آنان گشت. تشكیلات مركزی بهائیت در حیفا هیأت نه نفره در مقری بنام بیت العدل اعظم، رهبری تمام مؤسسات و تشكیلات بهائیان را با توجه به عهده گرفته و پشتیبانی و هدایت كردند.

سفارتخانه ها و كنسولگری های انگلیس در كشورهای خاورمیانه، از مرگ رهبر بهائیان اظهار تأسف و همدردی كردند: وزیر مستعمرات حكومت پادشاه انگلستان "مستر ونیستون چرچیل" (Winston leonard spencer chuchill) به مجرد انتشار خبر مرگ عبدالبهاء، پیامی به صورت تلگراف برای "سر هربرت ساموئل" (Samuel Herbert) [7] صادر كرد و از وی تقاضا نموده مراتب همدردی و تسلیت حكومت انگلستان را به جامعه ی بهایی ابلاغ نماید. [8] .

در مراسم تشییع جنازه عبدالبهاء، مقدم بر همه "سر هربرت ساموئل" حركت می كرد. مأمور سیاسی انگلستان "سر رونالد استورز" درباره ی تشییع جنازه عبدالبهاء می گوید:

ما در رأس مشایعین- كه جمعیتی مركب از كلیه ی مذاهب و ادیان بود- سراشیبی كوه كرمل را با قدم آهسته بالا رفتیم، و این درجه ی اظهار تأسف و احترام مشترك نفوس، با رعایت سادگی فوق العاده، در خاطر من كاملاً ماند. [9] .


[1] شوقي افندي، قرن بديع، ج 2، ص 125، تهران، مؤسسه ملي مطبوعاتي امري.

[2] همان، ج 3، ص 291.

[3] همان، ص 297.

[4] اسماعيل رايين، انشعاب در بهائيت پس از مرگ شوقي رباني، مؤسسه تحقيقي رايين، تهران، بي تا، ص 118؛ قرن بديع، ج 2، ص 214.

[5] دكتر يوسف فضايي، تحقيق در تاريخ و عقايد شيخيگري، بابيگري، بهائيگري،... و كسروي گرايي، ص 195، آشيانه كتاب، تهران، 1382ش-، مكاتيب، ج3، ص 347.

[6] شوقي افندي، قرن بديع، ج 3، ص 347.

[7] سر هربرت ساموئل (Samuel Herbert): وي تحصيلات سنتي و مذهبي را در انگلستان گذراند و به علت خوي صهيونيستي و استعماري بسيار قوي اش از طرف دولت انگلستان به عنوان اولين كميسر عالي در فلسطين انتخاب شد. وي يهودي بود و در سال 1914 م طرحي را برپايه تأسيس يك دولت يهودي ارائه داده بود و خواستار اولويت هايي براي مهاجرت يهوديان به فلسطين بود. (بهرام افراسيابي- تاريخ جامع بهائيت، ص2-421).

[8] شوقي افندي، قرن بديع، ج3، ص 321.

[9] مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان ايران، شماره 7و 8 (آبان و آذر 1324)، ص 7.